تور خارجی و تور داخلی ارزان قیمت در توریابی
سفرنامه من به گرجستان

سفرنامه من به گرجستان

۱۳۹۶/۰۷/۱۰

چند وقتی بود که تصمیم گرفته بودم به گرجستان سفر کنم. سفر خوبی بود چون اولا همراه با خانواده ام  بودم  و دوم این بود که گرجستان به زیبایی مطالب و تصاویری بود که قبلا دیده بودم . بنابراین از همان ابتدای سفر حس خوبی داشتم.

برای سفر به کشور زیبای گرجستان یک تور سه شب و سه روز ثبت نام کردیم. روز پرواز سه ساعت قبل از ساعت پرواز به فرودگاه امام خمینی رفتیم. ساعت پرواز 8 صبح بود. پرواز با کمی تاخیر انجام شد و یک ساعت و نیم طول کشید. وقتی به فرودگاه تفلیس رسیدیم ساعت به وقت آنجا 9 بود. از هواپیما که پیاده شدیم بوی شرجی هوا همه جا را پر کرده بود. بارها را تحویل گرفتیم و با تاکسی به هتل رفتیم.

فرودگاه تفلیس

 

با کلی تحقیق هتل دپلازا ی تفلیس رو انتخاب کردیم تنها مزیت آن ارزان بودن نسبی و نزدیک بودنش به پارک آبی یورو پارک بود. این هتل در منطقه didube واقع بود و به جاذبه های تاریخی تفلیس هم نزدیک بود. اتاق را تحویل گرفتیم. داشتم وسایل را توی کمد و کشو جا می دادم که در اتاق را زدند. برایمان دو تا پک کوچک صبحانه آوردند که خیلی شیک بسته بندی شده بودند و شامل نان، زیتون. تخم مرغ آب پز، پوره سیب زمینی، آب میوه و شیر بود. صبحانه دیر هنگام را خوردیم و به خیابان های اطراف رفتیم تا کمی بگردیم.

 

خینگالی گرجستان

 

مردمان تفلیس مهربان بودند فقط خیلی بد بود که انگلیسی بلد نبودند ما هم که گرجی بلد نبودیم همین مشکلی شده بود. به خیابان روستاولی رفتیم و محو ساختمانهای زیبای اطرافش شدیم. در دو طرف خیابان فروشگاه های لباس از مارکهای مختلف بودند. چند تایی ساختمان اداری و موزه هم در این خیابان بود. چند تا عکس یادگاری گرفتیم و بعد به میدان آزادی رفتیم. خیلی دلم می خواست ببینم میدانی که هم اسم میدان آزادی خودمان است چه شکلی است. ستونی از آلیاژ طلا در وسط میدان بود که ارتفاعش 35 متر می شد. اصلا به پای میدان آزادی خودمان نمی رسید. دور میدان چند تایی فروشگاه لباس بود و یک سمت میدان هم پارکی بود. ساعت نزدیک 3 عصر شده بود و ما گرسنه و خسته بودیم. به رستوران تاغلائورا رفتیم و سفارش دو پرس متسوادی دادیم. کباب خیلی خوشمزه و گرانی بود. همان شیشلیک خودمان بود ولی خیلی ماهرانه تر درست شده بود و مزه اش عالی بود. بعد از ناهار به مرزکز خرید ایست پوینت مال رفتیم. مغازه های خوب و برندی داشت، ما هم حسابی خرید کردیم و بعد به سینما سه بعدی که در همین مجموعه قرار داشت رفتیم. مراکز تفریحی و شهر بازی و بولینگ هم بودند ولی ما ترجیح دادیم بعد از سینما هم دوباره در مغازه ها گشت بزنیم. برای شام هم به مک دونالد در همین مجموعه رفتیم. آخر شب با خستگی بسیار به هتل برگشتیم.

 

مک دونالدتفلیس

روز دوم
صبح بعد از صبحانه خوش طعم هتل، با تاکسی به سمت تله کابین رفتیم. سوار تله کابین شدیم تمام شهر را از زیر پاهایمان می دیدیم، من کمی می ترسیدم ولی منظره های زیبا برای دقایقی ترس را از یادم می بردند.به دیدن مجسمه مادر رفتیم مجسمه ای که طول آن 20 متر است. زنی را نشان می داد که در یک دست کاسه ای آب داشت. کمی در آنجا گشت زدیم و از دستفروشان هم خرید کردیم. بیشتر صنایع دستی و لباس می فروختند بعد به سمت پل صلح آمدیم، این پل هلالی شکل روی رودخانه کورا قرار داشت و تفلیس قدیم و جدید را به هم وصل می کرد. از روی پل رد شدیم و به تفلیس قدیم رفتیم. کوچه های قشنگ و باریکی داشت. کمی گشت زدیم و دوباره از روی پل برگشتیم. یک باغ گیاه شناسی هم سر راه برگشتمان بود که حدود یک ساعتی هم در آن گشت زدیم. ناهار امروز را در رستوران تروسو که نمایی محلی و قدیمی داشت رفتیم و که یک غذای محلی گرجستانی است خوردیم. خینکالی و چاناخی سفارش دادیم. مزه شان قابل تحمل بود ولی عالی نبود. بعد به هتل رفتیم. و کمی استراحت کردیم و بعد از ظهر به شهر بازی متاتسمیندا رفتیم.

 

چرخ و فلک تفلیس

 

این شهر بازی برروی تپه ای قرار داشت و چرخ و فلک آن کاملا نوک تپه بود وقتی که سوارش شدیم کل شهر را می دیدیم. هر یک دور این چرخ و فلک 15 دقیقه طول می کشید. بعد نوبت ترن هوایی شد کمی شک داشتم که سوار بشم یا نه چون خیلی می ترسیدم بالاخره سوار شدم و کلی هم ترسیدم. موقع غروب آفتاب قایق سواری آرامی داشتیم. بعد از شهر بازی به بازار دستفروشان درای بریج رفتیم. پر از صنایع دستی چوبی بود و ما هم کمی خرید کردیم. شام به رستوران تاکریا دل سول رفتیم و میگو با سس مخصوص خوردیم. مزه اش خوب بود ولی کلا حجم غذاها از ایران کمتره و قیمتش بالاتر. بعد از شام کمی خیابان گردی کردیم و از دستفروشان خرید کردیم تا به هتل برگشتیم.

 

خرید سوغاتی تفلیس

روز سوم
نزدیک ظهر بود که به شهر سنگی اوپلیستیخه رفتیم. این شهر پر از آثار باستانی در دل طبیعت است که بیشتر آنها معابد و کلیساهای قدیمی و کارخانه های شراب سازی هستند. این شهر بزرگترین شهر سنگی جهان است. برای ناهار امروز به رستوران و کافه بار اسید در خیابان کازبگی رفتیم. منوی بسیار متنوعی داشت که ما شکمرولی سفارش دادیم در سمت دیگر رستوران عده ای مراسم جشن کوچکی گرفته بودند. بعد از آن به مرکز خرید واگزال رفتیم. خیلی بزرگ بود و البته قیمتها همه بالا بودند. فقط یک کفش خریدم. بعد به ساحل سیمونز آیلند رفتیم. ساحلی زیبا بود. عده ای در حال ماهیگیری با تورهای بزرگ بودند. ساحل دریای سیاه واقعا خیره کننده و چشم نواز بود. کمی قدم زدیم و نوشیدنی خوردیم و غروب آفتاب را در دریای سیاه تماشا کردیم. شام را هم در یکی از رستورانهای کنار ساحل خوردیم. و به هتل برگشتیم. همه وسایل را جمع کردیم و به فرودگاه رفتیم. سفر زیبای ما اینگونه پایان یافت.


۱۳۳۸ ۱۳۹۶/۰۷/۱۰ منابع : فاینداتور / فاینداتور
نظرات کاربران
دیدگاه
Loading