سفر 4 روزه به بالی
اواسط پاییز بود که تصمیم گرفتیم برای عوض شدن حال و هوایمان سفر کوچکی داشته باشیم. بعد از کمی جستوجو، بالی در اندونزی را انتخاب کردیم. طبق معمول خودمان و بدون نیاز به خرید تور بالی این کار را میکنیم. ویزای اندونزی معمولاً 7-8 روزه آماده میشود ما هم ویزا و بلیت تهیه کردیم و چمدانها را آماده کردیم. پرواز ما ساعت 10 شب بود به مقصد کوالالامپور و پرواز بعدی هم با هواپیمایی کوچک به مقصد بالی. هنوز بالی را ندیده بودم ولی اینقدر سفرنامه در موردش خوانده بودم که ندیده قلبم برایش میتپید.
نقشه مسیر سفر 4 روزه به بالی را در سفرنامه بالی بخوانید!
به کوالالامپور رسیدیم و برای پرواز بعدی باید با مترو به ترمینال دیگر میرفتیم. بلیت مترو تهیه کردیم و به ترمینالی کوچکتر رفتیم. چندساعتی باید منتظر میماندیم طبق عادت برای گذراندن وقت شروع به پرسه زدن در مغازهها کردیم. سهساعتی گذشت و نوبت پرواز کوتاه ما شد. به نظرم اشتباه کردیم که این راه پروازی را انتخاب کردیم حتماً راههای سادهتری هم هست. بالاخره با کلی خستگی به بالی رسیدیم.با تاکسی به هتل رفتیم. ما هتل 5 ستاره گرند هیآت را رزرو کرده بودیم. این هتل در منطقه نوسادوآ در فاصلهی 12 کیلومتری از فرودگاه قرار داشت. این هتل مساحت بسیار زیادی از ساحل را شامل میشد که همین امر سبب شده بود آرامش خاصی در آن حاکم باشد. امکانات رفاهی هتل در سطح درجهیک جهانی بود.
برنامه 4 روزه به بالی
فضاهای اطراف هتل شوقی بینظیر در وجودم پدید میآورد. برخورد خوب پرسنل هتل و استقبال گرم آنها که با یک آبمیوه شیرین و خنک همراه بود تمام خستگی راه را از تنمان به در شد. کاتالوگ هتل را برداشتم، این هتل پنج استخر روباز، آب گرم معدنی Kriya و زمین تنیس و گلف و سالن ورزشی و همچنین امکان کرایه دوچرخه را هم داشت. خدمهای که اتاق را به ما تحویل داد کتابچهی راهنمای گردشگری بالی را هم به ما داد و گفت که در نزدیکی هتل بازار شبانهی Pasar Senggol هست که درواقع نمایشگاهی از فرهنگ، صنایعدستی و غذاهای مردم بالی است.
اتاق را تحویل گرفتیم. اتاقی بزرگ با بالکن اختصاصی تزئینات داخل اتاق خیلی عالی بود همه با گلهای طبیعی و خوشرنگ کنار تخت و روی تخت و داخل سرویس بهداشتی همه پر از گلهای رنگارنگ بود. وسایل را در کمد جا دادیم. دوساعتی تا زمان ناهار مانده بود پس به مرکز آبمعدنی Kriya رفتیم. خیلی تمییز و خلوت بود انگار در این ساعت همه مشغول استراحت بودند.
ساعت سرو ناهار بود باید یکی از هشت رستوران هتل را انتخاب میکردیم، بین رستوران گاردن کافه که غذاهای آسیایی و اروپایی داشت و رستوران واترکورت که غذاهای سنتی بالی را سرو میکرد دومی را انتخاب کردیم. منوی متنوعی داشت ما یک ساتای یا ساته سفارش دادیم. گوشتهای کبابی شده بر روی سیخ که با سس تند سرو میشوند. یک ساتای لیلیک سفارش دادم که همان گوشت کبابی روی سیخهای چوبی بود فقط بهصورت چرخ شده و مخلوط چند گوشت بود که بعداً متوجه شدم گوشت لاکپشت هم در آن بوده و حالم بد شد!!
بعد از ناهار به ساحل جیمباران (Jimbaran Beach) رفتیم و قدم زدیم . منظره ساحل بسیار تماشایی بود، برخورد موجها با پاهایم قلبم را با خود به اعماق آرام این دریای زیبا میبرد. نسیم آرامی در حال وزیدن است و صورتم را نوازش میکند. آنقدر این قدم زدن لذتبخش بود که گذر زمان را حساس نکردیم. وقتی نگاهمان به خورشید افتاد که در حال پایین رفتن در دوردستها بود تازه فهمیدیم که غروب نزدیک است.
به یکی از غذاخوریهای کوچک کنار ساحل که در زبان آنها وارونگ (Warung) میگفتند رفتیم و یک ناسی کاپور و یک ناسی آیام سفارش دادیم. دو تا سینی پر از کاسههای کوچک رنگارنگ برایمان آوردند. سبزیها مختلف پختهشده که با سس تندی مزه دار شده بودند، دریکی از کاسهها مقدار کمی برنج سفید بود، کاسهی دیگر babi buling و کاسهای هممقداری سوپ داشت. من عاشق غذاهای تند هستم ولی همسرم غذا را بدون فلفل سفارش داد.
بعدازآن پیاده به سمت خیابان رفتیم و باکمی پرسوجو به مرکز خرید دیسکاوری رفتیم که در منطقه کاتای مرکزی قرار داشت. انواع جواهرات، ساعتهای برند، لوازمخانگی، کتاب، عینک و لباس و کیف و کفش داشت. بانک، داروخانه و کافهرستوران هم در طبقه همکف بود. چیزی نظرم را جلب نکرد به همین خاطر به مرکز خرید سوکاواتی آرت رفتیم که پر از صنایعدستی و لباس و محصولات دستساز و اسباببازی بود، مرکز خرید شلوغی بود مقداری خرید کردیم و به هتل برگشتیم.
زیاد گرسنه نبودیم پس تاهو و تمپه که غذای خلاصهای بود و مردم محلی از آن بهعنوان میان وعده استفاده میکردند سفارش دادیم. با یادآوری خاطرهای که ظهر از گوشت لاکپشت داشتم اشتهایم کور شد و فقط یکتکه از تاهو خوردم این غذا دلمهی سویا بود که با سبزیها پرشده و سرخشده بود.
روز دوم در سفر به بالی و بازدید از موزه
صبح به موزهی بالی رفتیم بسیار دیدنی بود پر از حکاکیهای تزیینشده و ماسکهایی که روی آنها نقاشیهای خاصی کشیده شده بودند. ظرفهای سفالی بود. در قسمتی از آن عروسکهای خیمهشببازی هم دیده میشد. برای ناهار به رستوران برگر خانه سیاه رفتیم یک همبرگر با تخم اردک سرخشده سفارش دادیم. طعمش عالی بود طعم واقعی همبرگر را اینجا متوجه شدم. بعد به معبد مادر که در منطقه باساکی بود، رفتیم. این معبد در ارتفاع 1000 متری از سطح دریا قرار دارد و بزرگترین و مقدسترین معبد هندوها در بالی محسوب میشود. معبد قدیمی مادر در کوهپایههای کوه آتشفشان آگونگ قرار دارد. چند عکس جالب هم گرفتیم و بعد به سواحل نوزا دوآ رفتیم که پر از رستورانهای مجلل و کشتیهای تفریحی شیک و لوکس بود.بهترین هتلهای جهان در این منطقه قرار دارند چراکه سواحلی مثالزدنی دارد معبد زیبا و رنگارنگ اولاً را هم در این شبهجزیره دیدیم. بعد به مرکز خرید گالریا بالی رفتیم که در آنیک هایپر مارکت بزرگ بود. در قیمت لابی هم نمایشگاههای گوناگون و فروشگاههای مخصوص سوغاتی بودند. چند فروشگاه مد و فشن هم در طبقات این مرکز خرید بودند.
بعد از خرید به رستوران پلنت هالیوود که در همینجا قرار داشت رفتیم و یک غذای دریایی به نام جیمباران خوردیم که انواع گوشت ماهی و میگو سوخاری شده و صدفهای تزئین شده بود به همراه سس باربکیو که طعم فوق العاده ای داشت مزهایترش همراه کمی تندی و شیرینی که طعم میوههای استوایی هم در آن احساس میشد. شب با تمام خستگی به هتل برگشتیم.
روزم سوم از سفر به بالی
صبحانهی مفصلی خوردیم و به روستای کینتامالی رفتیم در آنجا دریاچهی بسیار زیبایی قرار داشت. به دیدن غار خفاشها در همین منطقه رفتیم. همچنین کوه آتشفشانی در این روستا بود که هنوز فعال بود و بومیهای آنجا از گدازههای سر شدهی آن منازل خود را ساخته بودند. برای ناهار به رستوران مروارید بالی رفتیم. این رستوران به داشتن غذاهای خوشمزه مشهور بود که واقعاً حقیقت داشت ما دو نوع لاوار سفارش دادیم. لاوار درواقع گوشتهای پختهی ریز به همراه سبزیها و نارگیل و ادویههای مختلف بود. همسری لاوار قرمز و من به دلیل خاطرهای که از گوشت لاکپشت داشتم لاوار سفید که بدون گوشت بود را سفارش دادم. ولی از قرمز هم تست کردم هر دو عالی بودند. ضمن اینکه تزئینات غذاها هم جالب بود.
بعد از ناهار به مرکز خرید مانکی فارست رفتیم که پر از فروشگاههای برندهای معروف و بینالمللی بود. همچنین مغازههای بسیار لوکسی هم که صنایعدستی و نقاشیهای زیبا و عتیقهجات میفروختند. بعد از خرید کمی در ساحل قدم زدیم هردوی ما از قدم زدن در این ساحل زیبا سیر نمیشدیم. امشب تصمیم گرفتیم برای شام غذای ایتالیایی بخوریم پس به رستوران سالسای هتل رفتیم. غذا نه خیلی خوب و نه خیلی بد بود به نظرم غذاهای محلی بالی بهتر بودند. آخر شب هم به بازار شبانهای رفتیم که در نزدیکی هتل برپا میشد.
روز چهارم در کنار ساحل زیبای بالی
امروز روز آخر بود و من عاشق دیدن طلوع خورشید در دریا هستم به همین خاطر قبل از صرف صبحانه به ساحل رفتیم و کمی قدم زدیم. اصلاً دلم نمیخواست این ساحل زیبا و دریای آرام و درخشانش را ترک کنم به همین خاطر از همسری قول گرفتم که در زمستان هم دوباره به بالی بیاییم. با این قول دلم گرم شد و در دلم با دریا صحبت کردم و با آن خداحافظی کردم. به هتل برگشتیم و صبحانه خوردیم. کمی چمدانها را جمعوجور کردم و بعد به اوبُد رفتیم. منطقهای بکر که روستاها و محلات زیادی را در برگرفته بود. اینجا پر از مناظر زیبای کارتپستالی بود تا عصر آنجا بودیم ناهار را هم در همانجا به رستوران رفتیم و پیس و توم خوردیم در واقع این غذا گوشت مرغ بود که به همراه سبزیجات مختلف در برگ موز پیچیده و تهیهشده بود و با چوبهای بامبو سر و ته برگ بستهشده بود و بهصورت بخارپز پختهشده بود. البته نوع کبابی آنهم بود که تمامشده بود و طعم خیلی خوبی داشت. بعد از صرف این ناهار خوب از جنگل میمونها، دریاچهی براتان، غار فیلها، باغوحش ، معبد آبی اولون دیدن کردیم.چند موزه و خانهی هنر هم بود که فرصت نکردیم و چون باید برای برگشت آماده میشدیم مجبور شدیم عصر به هتل برگردیم.
نظرات کاربران